موعود

وبلاگ فرهنگی وعلمی وتاریخی و...آماده دریافت نظرات شما هستیم

موعود

وبلاگ فرهنگی وعلمی وتاریخی و...آماده دریافت نظرات شما هستیم

موعود

وبلاگ فرهنگی وعلمی وتاریخی ومذهبی با موضوعات جذاب

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حماسه» ثبت شده است

           آخرالزمان                                               ، داستان برخورد توده آگاهی با زمین ، ماجرای خارج شدن من است از ظلمت و این " اغماء بشری " . همه صحبت از " نابود " شدن می کنند ... و نه " بود " شدن ... این همه هیاهو مرا به یاد کودکی می اندازد که در تاریکی برای غلبه بر ترسش مدام ایجاد سرو صدا می کند . در زمینی که زمینه اش بر ظلمت و تاریکی ست ، چه کسی ترس از نابود شدن دارد ؟ حتما فرض را بر سالم بودن همه چیز گذاشته ایم ... من تاریخی را می شناسم که ؛ هر که آمد و از " نور " سخن گفت ، یا رانده شد و به آوارگی دچار گشت ، یا به دریا انداخته شد ، یا بر قله کوهی مصلوب گشت و یا در طول تاریخ خود و خاندانش را به توهین و تهمت و افترا بستند و یا بدارش کشیدند و یا ... زنده باشید فریدون رزم آور‎" 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۲ ، ۱۶:۰۹
حسین تنگستانی

هندیجان (هندیون، هندیان، هندیگان، اندیگان) یکی از شهرهای تاریخی ایران با قدمتی بیش از ۳۰۰۰ سال، در جنوب شرقی استان خوزستان و در ۷۰ کیلومتری جنوب شرقی بندر ماهشهر و در شمال خلیج فارس قرار گرفته‌است. رودخانه‌ای موسوم به هندیجان یا زهره این شهر را به دو نیمه شمالی و جنوبی تقسیم می‌کند.
هندیجان بندری است که در ۳۰٫۱۵ درجه عرض جغرافیایی و ۴۹٫۴۳ درجه طول شرقی شهرستان اهواز قرار دارد و ارتفاع این شهر از سطح دریا به ۵ متر می‌رسد. آبادیهای هندیجان در قرون اخیر بسیار بوده‌اند ولی به علت بیماری طاعون در سال ۱۲۴۷ هجری قمری شهر هندیجان رو به خرابی نهاد.
زبان این دیار فارسی با گویش محلی (گویش بندری) است که البته تشابهات بسیاری میان این گویش و گویش اقوام بختیاری وجود دارد.
برچسب‌ها: هندیجان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۲ ، ۱۶:۰۶
حسین تنگستانی

                                          مختار بن ابی‌عبید ثقفی

مختار بن ابی‌عبید ثقفی (زادهٔ ۱ در طائف[۴] – درگذشتهٔ ۶۷ هجری قمری در کوفه[۴]) رهبر چهارمین قیام بعد از حادثهٔ عاشورا ست. پنج سال بعد از آن حادثه او در کوفه به خونخواهی برخاست و بسیاری از عاملان حادثه را کشت و ۱۸ ماه به حکومت رسید. در این مدت جنگ‌های زیادی کرد و در اولین جنگ خود عبیدالله بن زیاد را نیز کشت. پس از آن نیز مناطق زیادی را به زیر سلطهٔ عراق آورد. اما سرانجام با همکاری اشراف کوفه سپاه مصعب پسر زبیر از بصره او را شکست داد و کشت.


درباره لقب ابوکیسان که به اتفاق اکثر متون لقب مختار بوده‌است برخلاف وجه تسمیه آن اختلافی نیست. لقب کیسان را از کیس به معنی زیرک، مدبر، عاقل، از زبان امام اول شیعیان و خلیفه چهارم اهل سنت، علی بن ابی‌طالب در زمان کودکی مختار می‌دانند.[۵]


اگرچه فرقهٔ کیسانیه منسوب به او است. امّا مورّخان در صحت این ادعا اختلاف دارند.تولد و خاندان[ویرایش]


مختار در سال اول هجری (۶۲۲ پس از میلاد) زاده شد. مختار پسر ابوعبید پسر مسعود پسر عمرو پسر عمیر پسر عوف پسر قسی پسر هنبه پسر بکر پسر هوازن است. قبیله نامدار و گسترده‌ای از هوازن، از اعراب منطقه طائف می‌باشد. خاندان مختار از شیعیان وفادار به اهل بیت بودند. لقب مختار کیسان به معنی باهوش و زیرک است، وجهه تسمیه فرقه کیسانیه از لقب مختار اتخاذ شده‌است. کنیه مختار ابو اسحاق است. لقب کیسان را علی بن ابی طالب به او داد.[۷].


پدر مختار، ابوعبید ثقفی است که در اوایل خلافت عمر از طائف به مدینه آمد و در آنجا ساکن شد.[۸] او یکی از سرداران بزرگ جنگ با ارتش ایران در زمان عمر بود. مختار در هنگامی که سیزده سال داشت در جنگ یوم‌الجسر به همراه پدرش شرکت کرد.[۹] ماجرای او در واقعه یوم‌الجسر در جنگ با ارتش ایران در منطقه بصره معروف است.[۱۰]


مادر مختار دومه‌است که از زنان با شخصیت بود و او را صاحب عقل و رای و بلاغت و فصاحت دانسته‌اند. مادر مختار هنگامی که او از عبدالله بن زبیر به صورت عجولانه درخواست حکومت عراق عرب را کرد، انتقاد نمود.[۱۱][۱۲] او ادب و فضائل اخلاقی را از اهل بیت محمد آموخت[۱۳] و در آغاز جوانی، همراه با پدر و عموی خود برای شرکت در جنگ با لشکر ایران به عراق آمد و خاندان او همانند بسیاری از مسلمانان صدر اسلام، در عراق و کوفه ماندند. مختار در کنار علی بود و پس از کشته شدن او، برای مدتی کوتاه به بصره آمد و در آنجا ساکن شد.[۱۴]

پیش از حادثهٔ عاشورا[ویرایش]


مختار در کنار عمویش، سعد بن مسعود که حاکم مدائن بود از سال ۳۷ هجری قمری یعنی در ۳۷ سالگی زندگی سیاسی خود را آغاز کرد. در صلح ساباط در سال ۴۱ با پناه آوردن حسن بن علی از خیانت و ترور به عمارت مدائن، یکی از نکته‌های تاریک زندگی مختار رقم خورده‌است.


مختار بعد از صلح حسن بن علی به کوفه رفت و چون حسن بن علی را یاری نکرده بود برای جبران این اتفاق او در زمره کسانی بود که از کوفه به حسین بن علی نامه نوشت.[۱۵] خانه مختار محل ورود مسلم بن عقیل بود[۱۶]. پس از آن که مسلم وارد کوفه شد، مستقیما به خانه مختار رفت، مختار او را گرامی داشت، رسما از او پشتیبانی کرد[۱۷] و با او بیعت کرد. با ورود عبیدالله بن زیاد به کوفه، مسلم صلاح دید به خانه هانی بن عروه نقل مکان کند. مختار نیز به منطقه خطرنیّه و اطراف کوفه برای جمع‌آوری افراد و گرفتن بیعت برای مسلم حرکت کرد. امّا با دگرگونی اوضاع کوفه و تسلیم مردم در مقابل ابن زیاد، دوباره به کوفه بازگشت.[۱۸][۱۹]


ابن زیاد دستور داد که دعوت کنندگان حسین و طرفداران مختار با وی بیعت کنند، وگرنه دستگیر و اعدام می‌شوند.[نیازمند منبع] وی طی ماجرایی طولانی هانی و مسلم را دستگیر و اعدام کرد. ابن اثیر در این زمینه گفته‌است: «ابن زیاد پس از مسلط شدن بر اوضاع و قتل مسلم و هانی، به شدت در جست و جوی مختار بود و برای دستگیری او جایزه‌ای معین کرد»[۲۰].


وی همچنین گفته‌است: «هنگام دستگیری مسلم و هانی، مختار در کوفه نبود و او برای جذب نیرو به اطراف شهر رفته بود و وقتی خبر ناگوار دستگیری مسلم را شنید، با جمعی از افراد و یارانش به کوفه آمد. هنگام ورود به شهر، با نیروهای مسلح ابن زیاد برخورد کرد و در پی یک گفت و گوی لفظی شدید، بین آنان و مختار و افرادش، درگیری پیش آمد و فرمانده آن گروه مسلح کشته شد و افراد مختار متفرق شدند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۲ ، ۱۵:۵۲
حسین تنگستانی